تیراد پنج سال بیشتر نداشت که پدرش او را به کشتی ناجی سپرد. هر وقت توی آب می افتاد، نفسش بند می آمد، سیاه و کبود می شد و مجبور بودند او را بیرون بکشند. حتی نمی توانست بیش از حد حرکت کند، بدود و بپرد و از چیزی بالا برود. زور کمی داشت و نفس کمتر.
پدرش هیچ گاه تیراد را به حال خودش رها نکرده بود و تمام مدتی که روی دریا مشغول ماهیگیری بود، به پسر کوچکش فکر می کرد و از جدایی او دلش فشرده می شد. پدر تیراد تصور نمی کرد خیلی زود از فرزندش جدا شود...
امید پشت به معبد ایستاد و رو کرد به ستاره: به زندگی هزار ساله اعتقاد داری؟ «ستاره» نوک دستهایش را جلوی بینی و دهانش گرفت تا با بازدمش آنها را گرم کند: نمیدونم راستش هم آره هم نه. اگر بخواهم قبول کنم، خیلی سوال برام پیش میاد و اگه بخوام کاملا ردش کنم، اون وقت احساس میکنم این دنیا خیلی ناعادلانهست... تو چی؟ «امید» سوال ستاره را با سوال دیگری جواب داد: چرا فکر میکنی باید عدالتی وجود داشته باشه؟ ستاره شانههایش را بالا انداخت: اگر به عدالت اعتقاد نداشتم حقوق نمیخوندم. بیخودی که این رشته رو انتخاب نکردم! امید از لحن بالا به پایین ستاره دلخور شد. در این مدت بارها ستاره ناخواسته انتخابهایش را به رخ امید کشیده بود و حالا عدالت و انتخاب را کنارهم گذاشته بود و...
«زمان سوار» مجموعهی نه داستان کوتاه گمانهزن به قلم ضحی کاظمی است همراه با مقدمهای از بهزاد قدیمی و تصویرسازی ماهور پورقدیم. داستانهای مجموعه در زیرژانرهای مختلف علمیتخیلی مانند پساآخرالزمانی، دیستوپیا، حملهی فرازمینیها، سفر در زمان، بیوپانک و سفرهای فضایی، نوشته شدهاند و موضوعات متنوع انسانی از جمله عشق، تنهایی، فقر، خیانت، امید و حسرت، درون مایهی داستانها را شکل میدهند. داستانهای این کتاب، خواننده را در فضایی تخیلی به سفر میبرند. در زمان و مکان میچرخانند و او را در موقعیتهایی قرار میدهند که در جهان روزمره تجربهپذیر نیستند. کاظمی پیش از این با رمانهای علمیتخیلی مانند «کاج زدگی»، «آدم نما» و «سندروم ژولیت»، مخاطبان زیادی را همراه خـود کرده است. رمانهای «بارانزاد» و «رنسانس مرگ» او برندهی جایزهی نوفه شدهاند.
مجموعه داستان کوتاه علمی تخیلی
«غسل آتش» پنجمين کتاب از مجموعه کتابهاي ويچر، نوشتهي آندره ساپکوفسکي، نويسندهي لهستاني است. اين کتاب در ادامهي کتاب «دوران حقارت» که پيشتر توسط همين نشر منتشر شده، داستان گرالت ريويآيي، ويچري که به دنبال سرنوشت خود يعني سيري است را روايت ميکند.
داستان کتاب پنجم (غسل آتش) دقيقاً از پايان کتاب چهارم (دوران حقارت) ادامه پيدا ميکند و وقايعي که بعد از ناپديد شدن سيري در جزيرهي تانِد رخ دادهاند را روايت ميکند. اين بار گرالت در مسيرش براي رسيدن به سيري، بايد چالشهاي بزرگي را پشت سر بگذارد. البته او در اين مسير تنها نيست و همراهان بسياري پيدا ميکند.