جک ريچر، پليس سابق ارتش، پس از پشت سر گذاشتن نواحي برفي داکوتاي جنوبي بالاخره به مقر فرماندهي سابقش، يعني يگان صدودهم پليس ارتش در ويرجينيا ميرود تا با فرمانده جديد يگان، سرگرد سوزان ترنر ملاقات کند، زني که او تا قبل از اين فقط صدايش را از پشت تلفن شنيده است. اما...
ریچر با قطار به شهر کوچک و دورافتادهای با نام عجیب «استراحتگاه مادر» در ایالت اوکلاهوما میرسد و در همان بدو ورود با زنی چینی-آمریکایی به نام میشل چانگ مواجه میشود که ظاهرا دنبال همکار گمشدهاش میگردد. اما...
سپس جک ریچر حین قدم زدن در شهر کوچکی در ویسکانسین، پشت ویترین مغازه امانتفروشی چشمش به یک انگشتر فارغالتحصیلی دانشکدهی افسری «وست پوینت» میافتد؛ وست پوینت ۲۰۰۵ سالی دشوار برای فارغالتحصیل شدن؛ جنگ عراق و افغانستان. انگشتر خیلی کوچکی است، پس متعلق به زنی بوده است. در قسمت داخلی انگشتر حروف اول اسمش حکاکی شده است. ریچر که خود هم فارغالتحصیل وست پوینت بوده است، از خودش میپرسد چه شرایطی باعث شده یک نفر چیزی را که طی چهار سال سخت به دست آورده اینگونه رها کند، تصمیم میگیرد تهوتوی قضیه را دربیاورد، زن را پیدا کند و انگشترش را به او برگرداند. هرچقدر ریچر عمیقتر به این مسئله میپردازد و چیزهای بیشتری دستگیرش میشود، به خطرات آن منطقه بیشتر پی میبرد. در نهایت معلوم میشود انگشتر تکهای متصل به زنجیرهای بسیار اسرارآمیزتر است.
زمان گذشته بیستوسومین کتاب از مجموعهی جک ریچر نوشتهی لی چایلد است که توسط کتابسرای تندیس و با ترجمه محمد عباس آبادی منتشر شده است
مجموعه داستان کوتاه علمی تخیلی
«غسل آتش» پنجمين کتاب از مجموعه کتابهاي ويچر، نوشتهي آندره ساپکوفسکي، نويسندهي لهستاني است. اين کتاب در ادامهي کتاب «دوران حقارت» که پيشتر توسط همين نشر منتشر شده، داستان گرالت ريويآيي، ويچري که به دنبال سرنوشت خود يعني سيري است را روايت ميکند.
داستان کتاب پنجم (غسل آتش) دقيقاً از پايان کتاب چهارم (دوران حقارت) ادامه پيدا ميکند و وقايعي که بعد از ناپديد شدن سيري در جزيرهي تانِد رخ دادهاند را روايت ميکند. اين بار گرالت در مسيرش براي رسيدن به سيري، بايد چالشهاي بزرگي را پشت سر بگذارد. البته او در اين مسير تنها نيست و همراهان بسياري پيدا ميکند.
هر تمدني که دست به ابداع و نوآوري نزند، هر تمدني که پاسخِ پرسشهايش را در تحقيقاتِ گذشتگان بجويد، هر تمدني که دانستههايش بيشتر از ندانستههايش باشد، محکوم به نابودي است. امپراتوري کهکشاني هم به مدتِ دوازدههزار سال بر بيست ميليون سيارهي بشر حُکم رانده و در تمامِ اين دوران صلح و آرامش را برقرار کرده. اما به آن مشکلاتي دچار شده که تمدنهاي ديگر را به نابودي کشانده و در نتيجه فروپاشياش نزديک است.