داستانهایی هستند که همچون فنرهای زنگ زدهی مرگآور، عمیقاً به خودآگاه شنوندگان نفوذ میکنند. من آنها را بیماری ابدی مینامم. هرازگاهی این بیماری ابدی در میان صفحات یک کتاب به چشم میخورد و برای فرار از آن باید فورا کتاب را بست. من نمیدانم این سطور چگونه به دست شما رسیده است. تنها چیزی که میدانم این است که آنها برای شما در نظر گرفته نشدهاند. پروتکل وحشت نباید دست کسی بیفتد. حتی دست بدترین و بزرگترین دشمنان شما. این داستان، فیلم یا افسانه نیست. کتاب هم نیست. این سرنوشت من است. زندگی من. مردی که در اوج عذاب میفهمد مردن تازه آغاز شده است. آن مرد منم.
مجموعه داستان کوتاه علمی تخیلی
«غسل آتش» پنجمين کتاب از مجموعه کتابهاي ويچر، نوشتهي آندره ساپکوفسکي، نويسندهي لهستاني است. اين کتاب در ادامهي کتاب «دوران حقارت» که پيشتر توسط همين نشر منتشر شده، داستان گرالت ريويآيي، ويچري که به دنبال سرنوشت خود يعني سيري است را روايت ميکند.
داستان کتاب پنجم (غسل آتش) دقيقاً از پايان کتاب چهارم (دوران حقارت) ادامه پيدا ميکند و وقايعي که بعد از ناپديد شدن سيري در جزيرهي تانِد رخ دادهاند را روايت ميکند. اين بار گرالت در مسيرش براي رسيدن به سيري، بايد چالشهاي بزرگي را پشت سر بگذارد. البته او در اين مسير تنها نيست و همراهان بسياري پيدا ميکند.
هر تمدني که دست به ابداع و نوآوري نزند، هر تمدني که پاسخِ پرسشهايش را در تحقيقاتِ گذشتگان بجويد، هر تمدني که دانستههايش بيشتر از ندانستههايش باشد، محکوم به نابودي است. امپراتوري کهکشاني هم به مدتِ دوازدههزار سال بر بيست ميليون سيارهي بشر حُکم رانده و در تمامِ اين دوران صلح و آرامش را برقرار کرده. اما به آن مشکلاتي دچار شده که تمدنهاي ديگر را به نابودي کشانده و در نتيجه فروپاشياش نزديک است.