پس از غروب خورشيد و با تاريک شدن هوا، دوزخيها برميخيزند ــ شياطيني با قدرتهايي ماورائي که نفرت از انسانها در وجودشان زبانه ميکشد. صدها سال است که شياطين، شب را آکنده از وحشت کردهاند و آهسته آهسته انسانها را که پناهگاهي جز حصار امن حرزها ندارند، شکار ميکنند.
خورشيد بشريت رو به افول است. اکنون شب متعلق به شياطين سيريناپذيريست که پنجه به سوي جمعيت رو به نقصان انسانها دراز کرده و براي آنان چارهاي جز پناه گرفتن پشت طلسمهاي نيمه از ياد رفته باقي نگذاشتهاند.
یاد مردگان جلد سوم از مجموعه آوای اژدهایان میباشد.
بزرگ و فراگير، از قصرهاي پيراستهي آسفريد تا خاکِ طلا و جنگلهاي بکر آدوريا را دربر ميگيرد، دربار درخشان داستان آدلايد را روايت ميکند، کنتسي آسفريديايي که خود را به عنوان خدمتکارش جا ميزند تا از ازدواجي ترتيب داده شده فرار کرده و زندگي تازهاي را در آدوريا، دنياي جديد، آغاز کند اما براي اين کار بايد به دربار درخشان ملحق شود.