حداقل طبق قوانينِ آرتميس، تنها شهر روي ماه. در آرتميس، اگر ميلياردر يا مسافرِ پولدار نباشيد زندگي راحت نميگذرد. به همين خاطر گهگاه کالاي قاچاق وارد ميکند. ضرر که ندارد؟ خصوصاً اگر بدهکار باشي و شغلِ باربريات هم به زور کفافِ اجارهخانهات را بدهد.
تنها سه نفر از حقيقتِ هراسانگيز اطلاع دارند ــ يک دانشمندِ زمينيِ مطرود، يک موجودِ بيگانهي ياغي ساکنِ آن سيارهاي رو به مرگ در جهانِ موازي، يک انسان شهودگراي متولد ماه که نابوديِ قريبالوقوعِ خورشيد را حس ميکند. اينها حقيقت را ميدانند، اما چه کسي به حرفشان گوش ميکند؟ آنها بهاي انرژيِ ارزان و فراوان را ميدانند، اما چه کسي حرفشان را باور ميکند؟ اين چند ذيحياتِ انسان و بيگانه، کليدِ بقاي زمين را در دست خود دارند.
هر تمدني که دست به ابداع و نوآوري نزند، هر تمدني که پاسخِ پرسشهايش را در تحقيقاتِ گذشتگان بجويد، هر تمدني که دانستههايش بيشتر از ندانستههايش باشد، محکوم به نابودي است. امپراتوري کهکشاني هم به مدتِ دوازدههزار سال بر بيست ميليون سيارهي بشر حُکم رانده و در تمامِ اين دوران صلح و آرامش را برقرار کرده. اما به آن مشکلاتي دچار شده که تمدنهاي ديگر را به نابودي کشانده و در نتيجه فروپاشياش نزديک است.
هر تمدني که دست به ابداع و نوآوري نزند، هر تمدني که پاسخِ پرسشهايش را در تحقيقاتِ گذشتگان بجويد، هر تمدني که دانستههايش بيشتر از ندانستههايش باشد، محکوم به نابودي است. امپراتوري کهکشاني هم به مدتِ دوازدههزار سال بر بيست ميليون سيارهي بشر حُکم رانده و در تمامِ اين دوران صلح و آرامش را برقرار کرده. اما به آن مشکلاتي دچار شده که تمدنهاي ديگر را به نابودي کشانده و در نتيجه فروپاشياش نزديک است.
هر تمدني که دست به ابداع و نوآوري نزند، هر تمدني که پاسخِ پرسشهايش را در تحقيقاتِ گذشتگان بجويد، هر تمدني که دانستههايش بيشتر از ندانستههايش باشد، محکوم به نابودي است. امپراتوري کهکشاني هم به مدتِ دوازدههزار سال بر بيست ميليون سيارهي بشر حُکم رانده و در تمامِ اين دوران صلح و آرامش را برقرار کرده. اما به آن مشکلاتي دچار شده که تمدنهاي ديگر را به نابودي کشانده و در نتيجه فروپاشياش نزديک است.
داستانهای آمریکایی قرن 21
نسخهی بازنویسی شدهی 2016
همراه با پانوشتهای توضیحی مترجم
یاد مردگان جلد سوم از مجموعه آوای اژدهایان میباشد.
بزرگ و فراگير، از قصرهاي پيراستهي آسفريد تا خاکِ طلا و جنگلهاي بکر آدوريا را دربر ميگيرد، دربار درخشان داستان آدلايد را روايت ميکند، کنتسي آسفريديايي که خود را به عنوان خدمتکارش جا ميزند تا از ازدواجي ترتيب داده شده فرار کرده و زندگي تازهاي را در آدوريا، دنياي جديد، آغاز کند اما براي اين کار بايد به دربار درخشان ملحق شود.